Web Analytics Made Easy - Statcounter

امیر سرتیپ غلامحسین دربندی از همرزمان شهید سپهبد علی صیاد شیرازی با اشاره به تبریک صدام به مسعود رجوی سرکرده گروهک منافقین روایت می‌کند: بر اساس نامه‌ای که از سازمان استخبارات (سازمان اطلاعات) عراق به دست ما رسیده است، یک روز بعد از شهادت شهید سپهبد علی صیاد شیرازی، صدام در تماس تلفنی، از مسعود رجوی خائن تشکر کرد و با خوشحالی به او تبریک گفت که توانسته است این افسر ایرانی را ترور کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در آن نامه به نقل از صدام آمده است که پرونده این افسر ایرانی تا امروز روی میز من باز بود و امروز با ترور او آن را بستیم. شاید مفهوم حرف‌های صدام این باشد که این افسر ایرانی، همه آرزو‌های من را بر باد داد و نقشه‌های مرا نقش بر آب کرد. او حتی در یکی از جلسه‌های ستاد ارتش عراق گفته بود: «باید از فرماندهان جوان و جسوری مانند صیاد شیرازی در هر جنگی ترسید.»

این اظهارات صدام نشان داد که با وجود گذشت سال‌ها پس از جنگ تحمیلی، دشمن کینه‌جو همچنان دنبال صیاد بود تا انتقام خود را از او بگیرد. اقدام دشمنان در ترور شهید صیاد شیرازی نشان می‌دهد که او توانسته بود در طول دفاع مقدس ضربات سهمگینی بر پیکر ارتش بعث عراق و استکبار جهانی وارد کند. صیاد در کنار همه ویژگی‌های معنوی‌اش دارای یک نبوغ و دانش نظامی فوق‌العاده بود که باعث می‌شد در صحنه کارزار بتواند اقدامات نظامی را به خوبی طراحی و فرماندهان و نیرو‌ها را سازماندهی کند.

این شهید بزرگوار زمانی فرماندهی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران را بر عهده گرفت که کشور در سخت‌ترین شرایط به سر می‌برد. دشمن بعثی بخش‌هایی از ۵ استان ایران را با مساحتی بیش از ۱۳۰۰۰ کیلومتر مربع تصرف کرده بود. پس از سانحه هواپیما c ۱۳۰ در هفتم مهر ماه سال ۱۳۶۰، که حامل تعدادی از مجروحان جنگ تحمیلی و برخی از فرماندهان نظامی کشورمان از جمله سرلشکر، ولی الله فلاحی، جانشین رئیس ستاد مشترک بود، حضرت امام خمینی (ره) بلافاصله شهید صیاد شیرازی را به سمت فرمانده نیروی زمینی ارتش منصوب کردند. شهید صیاد در مورد این انتصاب می‌گفتند:

«هنگامی که امام خمینی (ره) مرا به فرماندهی نیروی زمینی منصوب کردند، در جبهه‌های غرب مشغول آزادسازی مناطقی بودم که استکبار سعی داشت در آن مناطق آشوب ایجاد کند. روزی که حکم حضرت امام اعلام شد، در بلندای یکی از ارتفاعات غرب مشغول شناسایی شهر بوکان بودم، زیرا قرار بود بعد از ظهر آن روز طی عملیاتی بوکان را آزاد کنیم. برخی از همرزمان به من تبریک می‌گفتند. من به آن‌ها می‌گفتم که هنوز عملیات انجام نشده است، ولی آن‌ها گفتند که الان در اخبار رادیو اعلام شد که امام خمینی شما را به فرماندهی نیروی زمینی ارتش منصوب کرده‌اند. یک لحظه بدنم لرزید و فکر کردم، آیا می‌توانم از عهده این مسئولیت سنگین برآیم؟ بلا فاصله به سجده افتادم و از خداوند متعال طلب استمداد کردم.»

صیاد انسان بزرگی بود و انسان‌های بزرگ اینگونه‌اند. حب ریاست ندارند و از مسئولیت‌هایی که به آن‌ها داده می‌شود خوشحال نمی‌شوند بلکه نگران می‌شوند که آیا می‌توانند به وظایف خود عمل کنند؟ در حقیقت شهید صیاد شیرازی فرمانده ارتشی بود که باید بخش‌های تصرف شده را از پنج استان کشور در سخت‌ترین شرایط روحی و نظامی آزاد می‌کرد.

منبع: ایسنا

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: صدام شهید صیاد شیرازی صیاد شیرازی نیروی زمینی شهید صیاد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۱۹۹۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«اُمّ علاء»؛ مادر شهیدی که هفت عزیزش را تقدیم اسلام کرد

به گزارش گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، کتاب «اُمّ علاء»؛ روایت زندگی اُمُّ­الشهداء فخرالسادات طباطبایی اثر سمیه خردمند، روایت زنی است که هفت نفر از اعضای خانواده­اش به شهادت رسیدند. زنی که هجده فرزندش را در خانه‌­ای شصت­‌متری و وقفی بزرگ کرد.

خانه‌­ای که هر وقت پنجره­‌اش را باز می‌­کرد؛ چشمانش به گنبد مطهر حرم حضرت علی علیه­‌السلام گره می­‌خورد و نسیم رأفت جناب ابوتراب وارد خانه و زندگی­شان می‌­شد.

فخرالسلادات یا همان «اُمّ علا»، مادر چهار شهید، همسر شهید، خواهر شهید و مادر همسر شهید است. پدر و مادر فخرالسادات در جوانی به بهانه­ تعلیم در حوزه­ علمیه‌ نجف، از تبریز به نجف اشرف هجرت می‌کنند و همان­جا ماندگار می‌شوند.

فخرالسادات در نجف به دنیا می‌­آید و در سن سیزده سالگی با آیت‌­الله سید حسن قبانچی که یکی از شاگردان ممتاز پدرش سید محمد جواد طباطبایی تبریزی بود ازدواج می‌­کند. آن­ها در خانه وقفی کوچکی در جوار حرم امیرالمؤمنین علیه‌­السلام زندگی­شان را با عشق آغاز می­‌کنند و حاصل این ازدواج می‌­شود هجده فرزند، نه پسر و نه دخترکه در دوران خفقانی که رژیم بعثی صدام در عراق ایجاد کرد، آن­ها را به سمت دروس حوزوی سوق داد. تعدادی از فرزندانش شاگرد آیت­ الله صدر بودند و دخترانش در مکتب بنت­‌الهدی صدر درس می­‌خواندند.

در دوران نخست وزیری حسن البکر پسرش عزّالدین و برادرش عمادالدین که هر دو از شاگردان نخبهی آیت ­الله صدر بودند دستگیر و روانهی زندان شدند. حسن البکر که از خود اختیاری نداشت، با نظر صدام اعدام این دو روحانی بزرگوار را صادر کرد. این برای اولین ­بار بود که در نجف خون روحانیت ریخته می‌شد. چند روز قبل از اعدام، ام علاء با پسر و برادرش ملاقات می­‌کند و به آنها وعدهی بهشت و دیدار با امام حسین (ع) را می­دهد.

بعد از شهادت سه فرزندش، ام علاء همراه همسرش ابو علاء به دستور صدام روانه­ زندان شد. به دلیل فعالیت‌­های سیاسی دیگر پسرانش در ایران علیه رژیم صدام، این زن و شوهر مبارز و صبور یک سال­ ونیم در زندان حزب بعث به سر می‌بردند. درواقع رژیم بعث قصد داشت با این شیوه دیگر پسران وی را به دام بیندازد که مؤفق نشد.

ام علاء در طول زندگی متحمل رنج‌­ها و سختی‌­های زیادی شد. ولی هیچ‌­گاه خم به ابرو نیاورد و همچنان در آرزوی سرنگونی رژیم بعث به سر می‌برد. ام علاء زنی به شدت صبور، مؤمن، با اخلاق و متواضع بود که در طول زندگیش همیشه به اقوام رسیدگی و از آنها دلجویی می­‌کرد. در بین خویشاوندان برای هر کس مشکلی پیش می­‌آمد او اولین نفر بود که برای حل مشکلش قدم برمی­داشت.

او ده سال آخر زندگیش را در حالی که دست و پای چپش در دوران اسارت از کار افتاده بود و هیچ خبری از سرنوشت همسرش ابو علاء نداشت، به ایران هجرت کرد. در ایران ساکن قم شد و تمام کار‌های شخصی­‌اش را با توجه به شرایط جسمانی که داشت خودش انجام می‌­داد.

همیشه در طول عمرش فرزندانش را به پشتیبانی از حضرت امام خمینی (ره) و پیروی از ایشان توصیه می‌­کرد. به آن­ها می‌­گفت: اگر همه­ی شما هم فدای اسلام شوید ناراحت نمی­‌شوم؛ بلکه افتخار می­‌کنم و بدانید خون فرزندان من رنگین‌­تر از خون فرزندان اباعبدالله نیست.

در بخشی از کتاب «اُمّ علاء» آمده است: نشست روبه‌روی مامه و هر دو با هم گریه می‌کردند و روضه می‌خواندند. پدر با گریه گفت: «علویه! حالا مثل ام‌البنین چهار پسر فدا کردی.»

شاید می‌خواست با این کلمات، دل مادر داغ‌دیده‌ام را آرام کند.

مامه دستی به صورتش کشید و میان هق‌هق گریه‌هایش گفت: «من کجا، ام‌البنین کجا ابوعلاء؟ ام‌البنین تمام فرزندانش را تقدیم کرد؛ اما من هنوز چند پسر دیگر هم دارم.»

انتشارات شهید کاظمی در نظر دارد با امضای نویسنده و نگین دُرّ نجف، چاپ اول این کتاب را به مخاطبان ارائه دهد.

این کتاب در ۲۵۵ صفحه در قطع رقعی، با شمارگان هزار نسخه و با قیمت ۱۸۰ هزار تومان توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار نشر شده است.

علاقه‌مندان برای مشاهده و تهیه این کتاب می‌توانند با ورود به سامانه من و کتاب manvaketab.com و همچنین از طریق ارسال نام عدد ۲۲ به سامانه پیام کوتاه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را تهیه نمایند.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • تصویر کدام فرمانده بلندپایه ارتش در دادگاه منافقین نمایش داده شد؟ +عکس
  • آرپیچی جواب شهید ادبیان به امان نامه صدام در عملیات بازی‌دراز
  • چند شهید و مجروح پس از آغاز حمله اشغالگران به رفح
  • امیر حیدری: هیچ‌کس قادر به تهدید جمهوری اسلامی و منافع ملی کشور نیست
  • اتصال خیابان جمالی به بزرگراه شهید صیاد شیرازی
  • آیین تشییع شهید گمنام در نیروی زمینی ارتش برگزار شد
  • اتصال خیابان جمالی به بزرگراه شهید صیاد شیرازی با تصمیم کمیته شبکه معابر
  • «اُمّ علاء»؛ مادر شهیدی که هفت عزیزش را تقدیم اسلام کرد
  • نیروی زمینی ارتش ۴۶ هزار شهید تقدیم نظام کرده است
  • اتصال خیابان جمالی تهران به بزرگراه شهید صیاد شیرازی